جمعه ۲ آذر ۱۴۰۳ |۲۰ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 22, 2024
شعار سال

حوزه/ شاید بتوان در حوزه‌ دیگری غیر از حوزه‌های دانش‌بنیان ارزش‌افزوده ایجاد کرد، ولی اگر بنا به راهبردی بودن باشد، در جایی غیر از دانش‌بنیان نمی‌توان هم ارزش‌افزوده و هم اقتدار ایجاد کرد. به نظرم این ویژگی اصلی مراکز دانش‌بنیان است.

خبرگزاری حوزه - تهران/ بخش مهمی از دیدار اخیر مسئولان نظام با رهبر انقلاب به تشریح بعضی نکات مربوط به تولید دانش‌بنیان اختصاص داشت. براین اساس رسانه KHAMENEI.IR گفت‌وگویی با کریم زاهدی، معاون نظارت و ارزیابی ستاد علم و فناوری شورای عالی انقلاب فرهنگی انجام داده است.

مسئله‌ مراکز دانش‌بنیان در نگاه رهبر انقلاب، اسناد جامعه‌ علمی کشور و به‌طور کلی سندهای بالادستی علمی کشور چه جایگاهی دارد؟

درباره نگاه رهبر انقلاب به مسئله دانش‌بنیان می‌توان گفت که در زمان جنگ به‌خاطر مسئولیت‌هایی که ایشان داشته‌اند، همیشه ایجاب می‌کرده که این مسئله مدنظر ایشان باشد. البته آن زمان بیشتر بحث خودکفایی و مهندسی معکوس مطرح بود؛ یعنی آن دانش‌بنیان مدنظر، یک معنای مهندسی معکوس می‌دهد. مصداقش دهه‌ هفتاد است که این مهندسی معکوس به شرکت‌هایی تبدیل شد که بعضاً این شرکت‌های بزرگ در حوزه‌ انرژی شکل می‌گیرند، اما کماکان مبتنی بر آن بازسازی دستاوردهایی است که در کشورهای پیشروی علمی وجود داشته است.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، سال ۷۹ در دانشگاه امیرکبیر بر جنبش نرم‌افزاری و نهضت تولید علم تأکید می‌کنند که این نگاه در دانشگاه‌های کشور در دهه‌ هشتاد کامل شکل گرفت و بالغ شد و در دهه‌ نود هم ادامه پیدا کرد. تقریباً این ثبات در این دو دهه بوده و کم‌کم زیرساخت‌هایش را هم ایجاد کردیم؛ یعنی این منظومه‌ فکری به سند چشم‌انداز جمهوری اسلامی تبدیل شد. بعد از آن ما سیاست‌های کلانی داریم که مبتنی بر سند چشم‌انداز سیاست‌های کلان با رویکرد علم و فناوری تدوین می‌شوند. شکل‌گیری معاونت علمی ریاست‌جمهوری و نقشه‌ جامع علمی کشور هم با تأکیدات ایشان اتفاق افتاد. الآن تقریباً زیست‌بوم نوآوری و دانش‌بنیان کشور سر و شکل خوبی پیدا کرده است.

مزیت نسبی و ارزش‌افزوده‌ این مجموعه‌ها در فضای علمی و اقتصادی کشور به چه صورت است؟

نگاه اقتصادی داشتن با نگاه راهبردی داشتن به دانش‌بنیان‌ها متفاوت است. مزیت نسبی و ارزش‌افزوده‌ اصلی مراکز دانش‌بنیان در تقویت جایگاه راهبردی و اقتدار کشور معنا پیدا می‌کند. از جهت سود هم که دانش‌بنیان‌ها ارزش‌افزوده‌ نسبتاً بیشتری ایجاد می‌کنند. واقعیت این است که شاید بتوان در حوزه‌ دیگری غیر از حوزه‌های دانش‌بنیان ارزش‌افزوده ایجاد کرد، ولی اگر بنا به راهبردی بودن باشد، در جایی غیر از دانش‌بنیان نمی‌توان هم ارزش‌افزوده و هم اقتدار ایجاد کرد. به نظرم این ویژگی اصلی مراکز دانش‌بنیان است.

یکی از مطالبات رهبر انقلاب، افزایش تعداد این مراکز بود. برای این کار چه موانعی باید زدوده شود؟

بعضی‌ها اقتصاد و دانش‌بنیان می‌گویند و بعضی‌ها اقتصاد دانش‌بنیان می‌گویند. هر دو در جای خود درست است؛ یعنی ما باید اقتصادی داشته باشیم که دانش‌بنیان بودن را در دل خود داشته باشد.

خیلی از موانع هم در دل اقتصاد است و در دل اکوسیستم دانش‌بنیان کشور نیست که این توسعه یافته‌تر از اقتصاد کشور است. اگر اقتصاد کشور درست کار کند، باید بسیاری از موانع در برابر تمام شرکت‌ها و مؤسسات دانش‌بنیان برداشته شود. روال‌ها باید خیلی روان باشد و فضای کسب‌وکار آن‌ها تسهیل شود تا مجوزهایی را که می‌خواهند راحت‌تر بگیرند. در جایی که این شرکت‌ها با بدنه‌ دولت مواجه می‌شوند بعضاً‌ کارها گیر می‌کند. من خیلی وارد مصداق‌ها نمی‌شوم، اما تقریباً همه در فضای کسب‌وکار می‌دانند که مشکل اصلی چیست. این موارد باید تشکیل شود و بحثی در آن نیست، اما یک‌سری موارد هم هست که مقداری تخصصی‌تر و به دانش‌بنیان‌ها مرتبط است؛ مثلاً، تأمین مالی برای همه‌ شرکت‌ها مسئله است و باید تسهیل شود، اما در حوزه‌ دانش‌بنیان، جنس تأمین مالی شرکت‌های دانش‌بنیان با تأمین مالی بقیه‌ کشورها متفاوت است. شاید اینجا زیرساخت‌های متفاوت‌تری نیاز باشد. میزان خطرپذیری شرکت‌های دانش‌بنیان با سایر شرکت‌ها متفاوت است.

شرکت‌های دانش‌بنیان نیاز به نیروی انسانی زبده و چریک دارند. قاعدتاً یک نیروی انسانی ساده نمی‌تواند کمک کند. لازمه همه این‌ها مرتفع‌کردن همه‌ موانعی است که هر کدام از این موانع کسب‌وکاری را از رمق می‌اندازند. اگر این موانع مرتفع شود، آن کسب‌وکار با کیفیت بهتر و سریع‌تری کار و رشد می‌کند.

موضوع دیگری که برای بعضی افراد محل سؤال است نسبت بین دانش‌بنیان‌ها با اشتغال‌آفرینی است؛ این موضوع چگونه می‌تواند در اشتغال تاثیرگذار باشد؟

برخی می‌گویند که وقتی شما دانش را وارد فرآیند تولید می‌کنید، اشتغال کم می‌شود. این حرف از یک منظر درست است. فرض کنید که شرکتی فعالیت‌های متعددی دارد. وقتی اتوماسیون وارد آن می‌شود طبیعتاً به تعداد کارگرهای کمتری نیاز دارد، اما این مال کوتاه‌مدت است. وقتی در بلندمدت بهره‌وری زیاد می‌شود، سوددهی بالا می‌رود و خطوط تولید جدیدی اضافه می‌شود. پس این بحث در بلندمدت خیلی بحث خاصی نیست. همه می‌دانند که اگر اقتصاد دانش‌بنیان در بلندمدت شکل بگیرد، اشتغال هم ایجاد خواهد شد.

نکته‌ دوم در نسبت این دو واژه اقتصاد دانش‌بنیان و اشتغال این است که جنس شغل‌آفرینی در اقتصاد دانش‌بنیان با ایجاد اشتغال در سایر حوزه‌ها مقداری متفاوت است. شرکت‌های دانش‌بنیان، مشاغلی با دستمزد و رفاه بالا ایجاد می‌کنند و این برای کشور ما خیلی لازم است. کشوری که سرانه خرید در آن از متوسط دنیا بالاتر است، مشاغل ساده خیلی نمی‌تواند به کمک آن بیاید. ما مجبوریم دستمزدی پرداخت کنیم تا کفاف آن را بدهد. برای همین تا حدی از مشاغلمان باید در حوزه‌ دانش‌بنیان ایجاد شود تا بتواند آن درآمد را ایجاد کند. بعضی‌ها فکر می‌کنند شرکت‌های فناوری و شرکت‌هایی که سطح دانشی‌ بالایی در دنیا دارند، خیلی سود می‌دهند، اما واقعیت این است که آن‌ها لزوما شرکت‌های سودده نیستند، ولی دستمزدهای بالایی پرداخت می‌کنند. از این جهت، اشتغال شرکت‌های دانش‌بنیان یک اشتغال خاص و همراه با رفاه است. این خیلی مهم است.

نسبت اقتصاد مقاومتی با اقتصاد دانش‌بنیان را چطور می‌توان تشریح کرد؟

سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی خیلی خوب دارد شکل اقتصادی مدنظرش را به تصویر می‌کشد. در بند دوم می‌گوید که اقتصاد مقاومتی، اقتصادی دانش‌بنیان است و این حرف درستی است. اقتصاد مقاومتی، اقتصادی است که از تکانه‌های خارجی و از اتفاقاتی که در دنیای پیرامون خارج از کشور می‌افتد کمترین آسیب را می‌بیند و می‌تواند روی پای خودش بایستد و اتفاقات دنیای خارج می‌تواند به آن کمترین آسیب را بزند. این اقتصاد فقط با تولید مبتنی بر دانش بومی شکل می‌گیرد. این حرف روشنی است که در بند دوم سیاست‌های اقتصاد مقاومتی به آن اشاره شده است. پس اقتصاد مقاومتی قطعاً اقتصادی دانش‌بنیان است و از این جهت نمی‌توانیم تفاوت خاصی قائل باشیم. گرچه اقتصاد مقاومتی اعم از اقتصاد دانش‌بنیان است و نیازمند فاکتورهای دیگری هم هست و نسبتشان با هم روشن است.

انتهای پیام/

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha